ای مدعی رها کن مارا به حال خویش
با سحر و شعبده راهی نبرد کس به پیش
یک جو عمل بیار در ترازوی روزگار
آزاد کن خلق خدا را زهای و هوی ریش
راه بسته ای که بگیری عیار این و آن
مردی کن و باری بزن عیار خویش
دزدان چو شب شود متاع را می برند
تو روز و شب گشته به احوال ما سریش
پرکرده گوش فلک ساز جانسوزعدل و داد
کهنه شرابی زما بستاندی بده ،خیر پیش
هان !ای دغل ،جان ستم بر زمین خورد
ازآه عاشقان ،حذر کن وفرجام کار خویش
رندیت فریفت خلق خدا را ومات کرد
بینم حریف انتقام ،کندت کیش و مات خویش
سید 22-7-97
راه کسی مگیر و بیراهه هم مرو
یکی از فرازهای گفتاری استادم که دربسیاری از جلسات و به مناسبت های گوناگون تکرار می کنند این جملات است:
"بیراهه مرو و راه کسی را هم مبند"- -
ایشان رمز خوشبختی و سعادت ،آرامش،گشایش در امورودینداری را در این دو جمله می دانند.
نیک می دانیم ونیاز به بازگویی نیست که "انسان"تنها موجود بی نهایت طلب کائنات و هستی است واگربه درستی از فطرت و وجدان و عقل فرجام اندیش استفاده نکند و برای هماهنگی عقل و وجدان و فطرت با غرایز و نیروهای حیوانی خویش وموانع بیرونی(اهریمنان انسان نما) در مسیرزندگی از خضر راهی و صاحبدلی راهنمایی نطلبد همچنان بیراهه خواهد رفت .درد امروز فرد و خانواده و جامعه ی ما در مراجعه نکردن به عناصر یاد شده و یا خود درمانی و بد درمانی های معنوی و روحی است.
آدمی که در بیراهه گام برداشت (لیکن به گمان خویش درست می رود) بر اساس سرشت بی نهایت طلبی آسیب و زیان های جبران ناپذیری دارد.
بی شک آدمی که بر خویشتن خویش مهربان نباشد انتظار مهرورزی بر دیگران توقع بیجایی است.
معیاربیراهه روان "خودِ گیاهی و حیوانی اوست" واتفاقات و حوادث ناگوار و سخت ،بروز ظهور این معیاررا آسان تر می سازد.
جایی که به خویشتداری بیشتر نیاز است ببین او چه می کند؟!
جایی که به گذشت و فداکاری نیاز است بنگر او چه می کند؟!
جایی که حقیقت در مسلخ مصلحت قربانی می شود او چه می کند؟!
جایی که علم و مهارت جهل و ناکارامدی را تسخیر می کند دقت کن او چه می کند؟!
جایی که ......؟!
و چنین است آنگاه که "خود" معیارشد برای تامین و اشبا و اقناع و ارضاء این جناب"خودِ"سیری ناپذیر و نهایت طلب راه را بر دیگران خواهی بست و تا می توانی از رشد و کمال و زندگی بهین دیگران جلوگیری خواهد کرد.!!
بی عنایات خدا هیچیم هیچ!